
[ad_1]
کد خبر: ۲۵۷۱۵۳
تاریخ انتشار کردن: سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ – ۱۵:۵۵
به نقل از بهداشت نیوز، سادهترین تعریفی که عموم مردم از درونگرایی در ذهن دارند، ساکت نشستن و گوشهگیری است؛ تعریفی که طبق معمول با منزوی بودن برابری میکند و از این رو سوءتفاهماتی را نسبت به حرکت افراد درونگرا به وجود میآورد. پیرو این کجفکری، کجرفتاری هم به وجود میآید.
قطعا همه شما بین دوست و آشنا و همکار و همسایه با افرادی زیاد ساکت مراوده داشتهاید که اشتیاقی به سخن گفتن و اظهارنظر کردن نداشته و ندارند؛ افرادی که زیاد تر شنوندهاند و تنهایی را به بودن در جمع ترجیح خواهند داد. اگر مدتی مختصر در کنارشان باشید، به گمان زیاد از سکوتی که بینتان حاکم میبشود، حوصلهتان سر میرود و حرفی برای گفتن با آنان نخواهید داشت. این گروه افراد، درونگرا نامیده خواهد شد که برقراری ربط با آنان به نظر تعداد بسیاری دشوار است.
سادهترین تعریفی که عموم مردم از درونگرایی در ذهن دارند، ساکت نشستن و گوشهگیری است؛ تعریفی که طبق معمول با منزوی بودن برابری میکند و از این رو سوءتفاهماتی را نسبت به حرکت افراد درونگرا به وجود میآورد. پیرو این کجفکری، کجرفتاری هم به وجود میآید. قطعا شناخت دنیای فکری و رفتاری درونگراها تا حد بسیاری میتواند قضاوتهای منفی درمورد آنان را خنثی کند و علتایجاد تعامل ارتباطی سازنده بشود. آشکار است که ربط مؤثر بین افراد، پایه مهم پیروزی در زندگی خانوادگی و کاری است.
طیفِ درونگرایی و برونگرایی
ملیحه ترابی، روانشناس و حقیقتدرمانگر معتقد است درونگرایی و برونگرایی یک طیف است و این طور نیست که بگوییم یک نفر کاملا درونگرا یا برونگرا محسوب میبشود. او میگوید: افراد بسته به ویژگیهای شخصیتیشان، پرورش خانوادگی و محیط رشد خود در نقطهای از این طیف قرار میگیرند. در واقع همه انسانها هم ویژگیهای درونگرایی و هم ویژگیهای برونگرایی را در وجود خود دارند، ولی بسته به موقعیت، شرایط و هزار عامل دیگر، قسمتی از این ویژگیها در آنها برجستهتر میبشود.
ترابی درمورد خصوصیات بارز افراد درونگرا میگوید: این گروه طبق معمول علاقه چندانی به جمع ندارند و تنهایی خود را ترجیح خواهند داد. شناخت خوب و کافی از خود دارند. به مسائل عمیق نگاه میکنند. درمورد اتفاقاتی که برایشان اهمیت دارد، سطحینگر نیستند. زیاد اهل گپ و او گفت نیستند و دایره دوستانشان زیاد محدود است. حتی اگر در جمع هم قرار بگیرند، زیاد تمایلی ندارند که اظهارنظر کنند و زیاد تر شنونده می باشند. ربط سازنده با این چنین افرادی فقط وقتی تحقق مییابد که قادر باشیم نقاط مشترکی با آنان اشکار کنیم، در این صورت ربط برایمان لذتقسمت هم خواهد شد.
ازدواج افراد درونگرا و برونگرا
پرسشی که برای اکثر افراد نقل میبشود این است که آیا دو فرد با ویژگی شخصیتی متفاوت، ازدواج موفقی را شکل خواهند داد یا خیر؟
ترابی، روانشناس میگوید: کاملا طبیعی است که دو فرد که یکی سر طیف درونگرایی و فرد دیگر سر طیف برونگرایی قرار گرفته است، نمی توانند ازدواج موفقی داشته باشند یا روابط خوبی با هم برقرار کنند، اما هر چه مقدار در این طیف به هم نزدیکتر باشند، ربط مسالمتآمیزتر خواهد شد.
وی معتقد است مشاوره پیش از ازدواج و تستهای مربوط به آن میتواند در عرصه شناخت ویژگیهای شخصیتی طرفین، پشتیبانیدهنده باشد و میگوید: قبل از انتخاب فرد موردنظر باید حواستان جمع باشد که میتوانید با این ویژگیها کنار بیایید یا خیر. اگر زمان آشنایی، سکوت فرد روبه رو، حوصلهتان را سرمیبرد قاعدتا این چنین انتخابی، حتی با وجود عشق درست نخواهد می بود و شما را در زندگی با چالشهایی مواجه خواهد کرد.
ترابی به این مسئله مهم هم اشاره میکند که ملزوم است افراد سپس از ازدواج، تفاوتهای اخلاقی و رفتاری یکدیگر را بپذیرند؛ برای مثال اگر همسرتان درونگراست و نیاز به تنهایی و سکوت دارد، نباید او را سرد و بیعاطفه بخوانید.
افراد درونگرا احتمالا به ظاهر سرد و بیعاطفه به نظر برسند، اما آنان هم به اندازه ظرف وجودیشان نیاز به عشق و عاطفه را درون خود حس میکنند.
تحول خصوصیات افراد
آیا امکان پذیر خصوصیات افراد در طول زمان تحول کند، برای مثال یک فرد درونگرا به مرور خصوصیات طیف برونگرا را بیابد یا برعکس؟ سپس از دوره کرونا ناظر بودیم برخی افراد اظهار میداشتند آنقدر در خلوت و تنهایی ماندهاند که به آن خو کردهاند و حتی از آن لذت میبرند و دیگر نمی توانند همانند اسبق جمع را تحمل کنند. آیا این تحول مقدور است؟
ترابی میگوید: بخشی از خصوصیات رفتاری افراد که ژنتیکی است، در طول زمان دستخوش تحول نمیبشود، ولی افراد بنابر خواستهها و مواردی که برایشان مطلوب است، رفتاری را در برتری قرار خواهند داد؛ برای مثال در کودکان، برتری با بازی است، در نوجوانان، زمان گذراندن با گروه همسالان و استقلال و خودمختاری و در افراد میانسال و سالمند، توانایی عشق و تعلق و روابط انسانی.
در واقع این به آن معناست که آدمها در طول زمان زیاد تحول نمیکنند، اما امکان پذیر دچار دگرگونی شوند، همانند آنچه در دوره کرونا ناظر بودیم.
در آن دوران، افراد برای نگه داری سلامت و بقای خود از دیگران فاصله میگرفتند و کم کم این نوشته به یک سبک زندگی موقت در آن زمان تبدیل شد. اکنون این که در دوره پساکرونا یک فرد هم چنان به همان سبک زندگی میکند، حتما برایش مطلوب بوده است. ما از شرایط و محیط تأثیر میگیریم، اما در نهایت خودمان هستیم که تعیین میکنیم آیا این سبک زندگی را ادامه دهیم یا خیر.
تفاوت درونگرایی و انزوا
مرز باریکی بین درونگرایی و انزوا وجود دارد و نباید این دو را با هم نادرست بگیریم. بهار محمودی نصر، روانشناس، معتقد است صرف این که فردی کمتر سخن بگویید میکند و کمتر از حد متعارف داخل تعامل گسترده با دیگران میبشود به معنی آن نیست که درونگراست، گمان دارد وی افسرده و منزوی باشد و باید این دو را شناخت و تفکیک کرد.
وی میگوید: افرادی با مشکلات شخصیتی وجود دارند که در جمعها و میهمانیها شرکت نمیکنند یا اگر هم شرکت کنند ترجیح خواهند داد سریع به خانه برگردند. در کارهای علمی شرکت نمیکنند. هنگامی از آنان سوال میبشود، جواب نمیدهند یا حوصله جواب دادن را ندارند. کارهای خود را نصفهکاره انجام خواهند داد و نام خود را هم درونگرا گذاشتهاند، در حالی که این نامش طرحواره انزواست و نه درونگرایی.
محمودی نصر سخنانش را اینگونه توضیح میدهد: انزوا به علت مشکلات حاضر در زندگی فرد یا ضعفهای شخصیتی ابراز میکند. هنگامی فرد در حل مشکل خود ناتوان باشد، منزوی میبشود.
ریشه مهم زیاد تر انزواها به حرکت والدین بازمیگردد. نوجوانی که تواناییهای ارتباطی را یاد نگرفته است، منزوی میبشود، والدین اما رفتارش را به درونگرایی تعبیر میکنند و این کاملا نادرست است. دلنشین است بدانید بعضی اوقات والدینی که بیشتر از اندازه از فرزند خود نزد دیگران تعریف و تمجید میکنند با تشکیل این حس درون فرزند خود که نتواند از بعدِ این همه تعاریف برآید، او را به سمت منزوی شدن سوق خواهند داد.
این روانشناس پافشاری میکند که درونگرایی هیچ ارتباطی به افسردگی و انزوا ندارد و یک نوشته ذاتی است. وی میگوید: در درونگرایی رفتاری آموخته نمیبشود، اما در انزوا مدل رفتاری یاد گرفته میبشود. درونگرا یک شخصیت سالم است، ولی انزوا و افسردگی ناسالم است. باید دقت داشت اگر فرد بیشتر از حد در این خصوصیت بماند و فعالیت اجتماعی نداشته باشد به اختلال تبدیل میبشود.
درونگراها افراد خجالتی نیستند. افراد خجالتی طبق معمول جزو منزویها دستهبندی خواهد شد که طبق معمول احساسات هراس و اضطراب و استرس را توانایی میکنند.
وی میافزاید: بعضی اوقات اوقات برخی اختلالات، افراد را به سمت درونگرایی سوق میدهد، برای مثال افراد با شخصیت وسواسی امکان پذیر آنقدر ریزبین و مسئلهسنج شوند که کنارهگیری از جمع را ترجیح دهند.
***
یادتان نرود هیچ یک از این دو ویژگی بر فرد دیگر برتری ندارد. دنیا به آدمهایی با ویژگیهای گوناگون نیاز دارد. برخی برونگرا می باشند و برخی هم درونگرا و اینها در کنار یکدیگر مکمل هم می باشند. مهم آن است که با شناخت ویژگیهای اخلاقی و رفتاری هر دو طیف بتوانیم ارتباطی درست و سازنده با یکدیگر برقرار کنیم.
منبع: اطلاعات آنلاین
[ad_2]
منبع