
[ad_1]
کد خبر: ۲۵۷۲۰۸
تاریخ انتشار کردن: چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ – ۱۰:۲۰
به نقل از بهداشت نیوز، افراد مبتلا به افسردگی امکان پذیر در به یاد آوردن خاطرات خاصی از زندگی خود دچار مشکل شوند، برای مثال، یک مهمانی شام با دوستان یا رفتن به کافیشاپ مورد علاقهشان. اکنون، آزمایش کوچکی انجام شده که مشخص می کند «رایحه درمانی» میتواند به افراد مبتلا به افسردگی پشتیبانی کند آن خاطرات زندگینامهای (AMs) که دسترسی به آنها دشوار است، به یاد بیاورند.
این آزمایش شامل ۳۲ بزرگسال مبتلا به اختلال افسردگی میشد و در آن از عطرهای آشنا همانند تفاله قهوه، پرتقال و ویکس برای یادآوری خاطرات خاص منفعت گیری شده است. به این علت، برای مثال، اگر به فردی قهوه بدهند، امکان پذیر او ملاقات با خواهر و برادر خود برای نوشیدن لاته در یک سپس از ظهر اشکار بهاری را به یاد بیاورد. این یادآوری برخلاف این است که فرد فقط کافهای را بیاد بیاورد که طبق معمولً مشتری آن بوده است.
در مطالعات قبلی، آزمایشهای حافظه شبیهی انجام شده می بود اما به جای رایحه، از کلمات و تصاویر به گفتن یادآور منفعت گیری شده می بود. به این علت، دانشمندان در آزمایش تازه، هم از رایحهها و هم از کلمات بهگفتن یادآور منفعت گیری کردند تا ببینند کدامیک در به یاد آوردن خاطرات زندگینامهای افراد مؤثرتر است. چیزی که آنها دریافتند این می بود که رایحه، خاطرات خاصتری را به یاد افراد میآورد.
کیمبرلی یانگ، استادیار روانپزشکی دانشگاه پیتسبورگ و نویسنده ارشد این مطالعه حرف های است: «برای من شگفتآور می بود که هیچکس قبلاً به این فکر نیفتاده می بود یادآوری حافظه در افراد افسرده را با نشانههای بویایی بازدید کند.» ثابت شده که رایحهها به روشای بی همتا خاطرات قوی و زیاد تر احساسی را زنده میکنند که دیگر محرکها لزوماً این تاثییر را ندارند.
مایکل لئون، استاد بازنشسته نوروبیولوژی و حرکت میگوید: «سیستم بویایی تنها سیستم حسی است که دسترسی مستقیم و بزرگراهی به مراکز حافظه و عاطفی مغز دارد. همه حواس دیگر برای رسیدن به مغز باید از راههای فرعی عبور کنند.»
به این علت، مهار بو امکان پذیر استراتژی خوبی برای سیمکشی مجدد آن مراکز عاطفی در افسردگی و به یاد آوردن خاطراتی باشد که به یادآوری آنها پشتیبانی میکند. یانگ میگوید: «اگر حافظه را بهبود ببخشیم، حل قضیه، تنظیم احساسات و دیگر مشکلات عملکردی افراد افسرده را هم میتوانیم بهبود ببخشیم.»
دلیلش این است که هنگامی سخن بگویید از خاطرات میبشود، افراد افسرده در دستهبندی وقایع فردی به دستههای گسترده و تعمیم بیشتر از حد احساسات مرتبط با آن رویدادها مشکل دارند. برای مثال، شخصی امکان پذیر «زمان سپری شده در دانشگاه» را به گفتن یک دسته (مقوله) به یاد بیاورد و کل آن فصل از زندگیاش را منفی انگارد، بدون این که بتواند خاطرات فردی و مثبت آن زمان را به یاد بیاورد.
این سوگیری، فرد را در الگوهای تفکر منفی که شکستنشان دشوار است، قرار میدهد. برای مثال، فرد به راحتی نمیتواند افکار منفی و بیشتر از حد تعمیمیافته درمورد خودش همانند این فکر که «من یک ناکامیخورده هستم» را از بین ببرد.
مقصد این آزمایش این می بود که با پشتیبانی به افراد در به یاد آوردن خاطرات «خاص»، این الگوهای تثبیتشده را از بین ببرد. از شرکتکنندگان در این مطالعه خواسته شد بعد از استشمام ۲۴ نمونه رایحه از ظرفهای شیشهای یا بعد از شنیدن کلماتی که آن بوها را توصیف میکنند، خاطرات مثبت یا منفی را برای آورند. رایحهها طیف وسیعی از جمله اسطوخودوس، زیره سبز، ویسکی، شربت سرفه و واکس کفش را در بر میگرفتند.
«نشانههای کلامی، ۵۲ درصد خاطرات خاص و نشانههای رایحهای، ۶۸ درصد خاطرات خاص افراد را زنده کردند. افزون بر این، خاطرات زندگینامهای زمان زنده شدن، در قیاس با خاطراتی که کلمات محرک بیاد آوردن آنها بودند، تحریککنندهتر و آشکارتر بودند.»
به نقل از وب گاه فرادید، این تیم تصمیم دارد آزمایشهای آتی را با افزودن اسکنهای مغزی انجام دهد تا ببیند آمیگدال، مرکز مهم پردازش احساسات در مغز، چطور به این استراتژی درمانی جواب میدهد.
[ad_2]
منبع