
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی سودو تکنولوژی
با دقت به این که میانگین سنی شرکتکنندگان نزدیک به ۲۰ سال می بود، این توزیع کرونوتایپها چندان غیرمنتظره نبوده است. در این سنین، افراد غالباً به سمت شبزندهداری تمایل اشکار میکنند، در حالی که صبحزندهداری طبق معمولً در سنین بالاتر زیاد تر مشاهده میبشود.
شرکتکنندگان این چنین به سوالاتی درمورد کیفیت خواب، نشخوار فکری (فکر کردن مداوم درمورد احساسات و افکار منفی)، افسردگی، ذهنآگاهی و مصرف الکل جواب دادند.
تحقیقات قبل نشان دادهاند که شبزندهداری با خطر افزایش علائم جدی افسردگی مرتبط است. مطالعهی تازه نیز این ربط را قبول میکند و مشخص می کند که افراد شبزندهدار علائم افسردگی بیشتری نسبت به افرادی با الگوی خواب متوسط دارند.
زیاد تر بخوانید
این گمان وجود دارد که افسردگی علتبشود فرد به سمت شبزندهداری گرایش اشکار کند؛ وضعیتی که جهت میبشود برخاستن از رختخواب در صبح برای او دشوارتر بشود و در انتهای روز، اسایش برای خوابیدن در بین افکار منفی سختتر گردد. این مطالعه این چنین نشان داد که افراد شبزندهدار سطح نشخوار فکری بالاتری را گزارش کردهاند.
امکان پذیر شرایط زندگی یا افسردگی افراد را به سوی خواب دیرهنگام در شب سوق داده باشد
احتمالا هم فشارهای کاری، تحصیلی و اجتماعی این افراد را از خواب محروم کرده و آنها را وادار کند که برخلاف تمایل طبیعی خود بیدار شوند و زمان خواب زودتری را انتخاب کنند که بدنشان با آن سازگاری ندارد. این حالت دائمی همانند پرواززدگی اجتماعی و افتخواب امکان پذیر در نهایت بر سلامت روان آنها تأثیر بگذارد.
بااینحال، تحلیلهای آماری زیاد تر مشخص می کند که راههایی برای افت ربط بین خطر افسردگی و نوع کرونوتایپ وجود دارد.
ویژگیهای ذهنآگاهی، بهاختصاصی «عمل کردن با آگاهی» (توانایی عدم قضاوت درمورد افکار و احساسات، چه مثبت و چه منفی) و «توصیفکردن» (توانایی نامگذاری احساسات و افکار) تأثیرات قابل توجهی بر ربط بین افسردگی و تمایل به شبزندهداری دارند.
«عمل کردن با آگاهی» یکی از ویژگیهای کلیدی افرادی است که صبحها سریع بیدار خواهد شد، در حالی که این افراد در دیگر جنبههای ذهنآگاهی نمرات نسبتاً پایینی دارند. احتمالا این مسئله راز انرژی و شادابی آنها باشد.
این نوشته این چنین به کیفیت خواب مرتبط است؛ چون خواب بهتر میتواند خطر خستگی، بیتوجهی و سرگردانی ذهن را افت دهد و به افراد پشتیبانی کند تا بهتر بر لحظه حال تمرکز کنند. علاوه بر این، مصرف الکل نیز یک عامل واسطهای مهم به شمار میآید. شبزندهداران طبق معمولً تمایل دارند الکل بیشتری مصرف کنند، اما در این مطالعه اشکار شد که آنها به طور معتدل مینوشند و این نوشته در واقع خطر افسردگی را برایشان افت میدهد.
نویسندگان بر این باورند که احتمالا این دانشجویان از ارتباطات اجتماعی که میتواند زمان نوشیدن تشکیل بشود، منفعتمند شدهاند، چرا که مقدار مصرف آنها به طور کلی پایینتر از حدی است که تأثیر منفی جدی بر سلامت روان داشته باشد.
اوونز در مصاحبه خود او گفت: «تحقیقات ما مشخص می کند که منفعت گیری از استراتژیهایی برای تحکیم ذهنآگاهی، همانند مدیتیشن مقصددار و تمرینات ذهنآگاهی، میتواند سودمند باشد. این چنین تمرکز بر بهبود کیفیت خواب و تلاش برای افت مصرف الکل نیز اهمیت دارد.»
نویسندگان نتیجهگیری کردند: «نتایج جاری مشخص می کند که تحکیم جنبه عمل کردن با آگاهی باید در طراحی مداخلات ذهنآگاهی در برتری قرار گیرد تا بهترین نتایج حاصل بشود.»
تحقیق در نشریه PLOS One انتشار شده است.
دسته بندی مطالب
[ad_2]