[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی سودو تکنولوژی

پژوهشگرها در مقاله تازه نشان خواهند داد که فروپاشی گرانشی الزاماً نباید به تکینگی منجر بشود.  آن‌ها در این مسیر به یک راه‌حل تحلیلی دقیق رسیدند؛ یعنی نتیجه‌ای ریاضیاتی بدون تقریب یا ساده‌سازی. ریاضیات آن‌ها مشخص می کند که با نزدیک‌شدن به نقطه‌ی تکینگی احتمالی، اندازه‌ی جهان به‌گفتن تابعی هیپربولیک از زمان کیهانی تحول می‌کند. این راه‌حل ساده ریاضی توصیف می‌کند که چطور یک ابر متراکم از ماده می‌تواند به حالتی با چگالی زیاد بالا برسد و سپس با یک جهش بازگشتی، به‌سوی فازی تازه از انبساط حرکت کند.

اما چطور است که قضایای پنروز این چنین نتیجه‌ای را رد می‌کنند؟ همه‌چیز به قانونی به نام اصل طرد کوانتومی برمی‌گردد که می‌گوید دو ذره‌ی یکسان (فرمیون‌ها) نمی توانند همزمان در یک حالت کوانتومی (برای مثالً اسپین یا تکانه زاویه‌ای) قرار بگیرند.

پژوهشگرها نشان دادند همین قانون، از فشرده‌شدن نامحدود ذرات در حال فروپاشی جلوگیری می‌کند. در نتیجه، فروپاشی متوقف شده و معکوس می‌بشود. این جهش نه‌تنها ممکن، بلکه در شرایط مناسب، اجتناب‌ناپذیر است. مسئله مهم اینجاست که این «جهش» به‌طور کامل در چارچوب نسبیت عام (قانون حاکم بر مقیاس‌های بزرگ همانند ستاره‌ها و کهکشان‌ها) و اصول پایه‌ی مکانیک کوانتومی رخ می‌دهد. درنتیجه به میدان ها شگفت‌وغریب، ابعاد اضافی یا فیزیک فرضی نیازی نیست.

آنچه بعد از جهش پدید می‌آید، جهانی زیاد همانند به جهان خود ماست.  شگفت‌انگیزتر از آن،  این جهش به‌طور طبیعی دو فاز شتاب‌دار انبساط یعنی تورم کیهانی و انرژی تاریک را بدون نیاز به میدان‌های فرضی و فقط با منفعت گیری از فیزیک همین جهش تشکیل می‌کند.

پیش‌بینی‌های آزمایش‌پذیر

یکی از نقاط قوت مدل یادشده این است که پیش‌بینی‌هایی قابل اندازه‌گیری دارد. این مدل پیش‌بینی می‌کند که جهان دارای انحنای فضایی مثبتِ زیاد کم اما غیرصفر است یا به عبارتی، جهان کاملاً تخت نیست، بلکه همانند سطح کره زمین مقداری انحنا دارد.

مدل نقل‌شده فقطً میراثی است از آن چگالی بیش‌ازحد اولیه‌ای که فروپاشی را اغاز کرده می بود. اگر رصدهای آینده همانند پروژه‌ی فضایی اقلیدس، انحنای مثبتِ کوچک را قبول کنند، مدرکی قوی خواهیم داشت مبنی بر این که جهان ما واقعا از این چنین جهشی زاده شده است. این چنین این مدل، نرخ انبساط جاری جهان را هم پیش‌بینی می‌کند؛ چیزی که پیش‌تر نیز قبول شده است.

در مدل جهان سیاه‌چاله‌ای، کل جهان قابل مشاهده در یک سیاهچاله قرار دارد

آنچه پژوهشگران اراعه خواهند داد، فقط مشکلات فنی کیهان‌شناسی استاندارد را حل نمی‌کند، بلکه می‌تواند به حل دیگر معماهای عمیق کیهان همانند منشأ سیاه‌چاله‌های کلان‌جرم، ماهیت ماده تاریک یا شکل‌گیری و  تکامل سلسله‌مراتبی کهکشان‌ها پشتیبانی کند.  

سوال‌های یادشده قرار است توسط مأموریت‌های فضایی آینده همانند Arrakihs بازدید شوند که شاخصه‌های پخشی همانند هاله‌های ستاره‌ای (ساختار کروی از ستارگان و خوشه‌های کروی که کهکشان‌ها را احاطه می‌کند) و کهکشان‌های ماهواره‌ای (کهکشان‌های کوچک‌تری که به دور کهکشان‌های بزرگ‌تر می‌چرخند) را بازدید خواهند کرد. شناسایی این شاخصه‌ها با تلسکوپ‌های زمینی دشوار است و بررسیشان به ما در فهمیدن ماده تاریک و فرایند تکامل کهکشان‌ها پشتیبانی می‌کند. امکان پذیر این اتفاق‌ها با اجسام فشرده‌ی باستانی، همانند سیاه‌چاله‌ها  که در فاز فروپاشی شکل گرفته‌اند و از جهش جان سالم به در برده‌اند نیز مرتبط باشند.

مدل «جهان سیاه‌چاله‌ای» این چنین دیدگاهی تازه نسبت به جایگاه ما در کیهان اراعه می‌دهد. در این چارچوب، کل جهان قابل مشاهده‌ی ما درون فضای یک سیاه‌چاله قرار دارد که در یک «جهان مادر» بزرگ‌تر شکل گرفته است.

مطالعه در نشریه Physical Review D  انتشار شده است.

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]